چرا در رابطه خود احساس تنهایی می کنید و چگونه با آن کنار بیایید؟

دراین زمینه از متخصصین روانشناس و روانپزشک در پلتفرم هوشمند هوکات به طریق مشاوره روانشناسی آنلاین از سراسر جهان بهره مند شوید.

نوشته شده توسط دکتر استفانی ازری درمانگر زنان، زوج ها و خانواده؛ روسانا اسنی زوج و خانواده درمانگر، توسط تیم تحریریه هوکات

برای بسیاری از افراد، قرار گرفتن در یک رابطه پایدار به این معنی است که آنها تا پایان عمر از همراهی هم سود خواهند برد. از ابراز ایده با یک فرد خاص گرفته تا حضور فیزیکی، ما انتظار داریم که یک رابطه به ما احساس صمیمیت، محبت متقابل و ارتباط عمیق بدهد. با این حال آنچه ما انتظار نداریم این است که در آن رابطه احساس تنهایی کنیم. من به عنوان یک زوج درمانگر، معمولاً زوج‌هایی را می‌بینم که احساس خلأ و پوچی را ابراز می‌کنند، احساس تنهایی در رابطه شان، احساسی که برای درک آن تلاش می‌کنند. ممکن است برای زوج های درگیر بسیار سخت باشد. تنهایی برای افراد مختلف می تواند معانی مختلفی داشته باشد. با این حال، به طور کلی شامل برخی از موارد زیر است:
احساس می کنید که شریک زندگی تان به شما گوش نمی دهد؛
احساس بی مهری یا بی توجهی می کنید؛
احساس جدا شدن از رابطه؛
احساس اضطراب در طرح مسائل؛
عدم به اشتراک گذاشتن اخبار (خوب یا بد) با عزیزتان؛
نادیده گرفتن نظرات شما یا عدم اهمیت دادن به نظرات شما؛
احساس عدم اطمینان در مورد آینده، رابطه یا خودتان؛
ادراک خود به عنوان تصمیم گیرنده تنها؛
برنامه ریزی (کوتاه مدت یا بلند مدت) که شما را دخالت نمی دهد؛
احساس غم، پوچی یا ناامیدی.
اگر در یک رابطه هستید و هنوز احساس تنهایی می کنید، ممکن است بخواهید بدانید که علت آن چیست و چگونه آن را برطرف کنید. Relate (بریتانیا) تصدیق می کند که مفهوم تنهایی چقدر می تواند پیچیده باشد. این می تواند شامل عوامل درونی باشد که تا حدی مربوط به خود شماست و همچنین عواملی که به طور مساوی با شریک زندگیتان به اشتراک گذاشته می شوند. درک هر دوی اینها می تواند به شما کمک کند تا آنها را بهتر بشناسید.

1. احساس تنهایی درونی

ممکن است به این موضوع فکر کنید و متعجب شوید که چگونه عوامل درونی (ویژگی‌های شخصی، خلق و خو یا رفتارها) می‌توانند باعث شوند که در یک رابطه احساس تنهایی کنید؛ در حالی که در کنار کسی هستید که دوستش دارید.
سبک های دلبستگی و روابط
همه ما درباره “وابستگی” در مورد کودکان شنیده ایم. اما وقتی صحبت از روابط به میان می‌آید، دلبستگی چگونه در بزرگسالان نقش دارد؟ به طور خلاصه، چهار سبک دلبستگی وجود دارد که بزرگسالان می توانند نشان دهند.
1. امن
بزرگسالان ایمن به توجه کمتری نسبت به همتایان خود نیاز دارند. آنها در رابطه خود رضایت بیشتری دارنئ، بیشتر به شریک زندگی خود اعتماد کنند و ترکیبی از نیاز به حمایت در مقابل نیاز به استقلال را نشان می دهند (و البته برای شریک زندگی خود ارزش مشابهی قائل هستند). بزرگسالانی که دارای الگوی دلبستگی ایمن هستند، معمولاً از احساس تنهایی در رابطه خود شکایت نمی کنند و نگرش «آسانی» را نشان می دهند.
2. رد کننده-اجتناب کننده
شرکای دارای وابستگی طردکننده-اجتناب کننده تمایل دارند بین خود و عزیزشان فاصله قائل شوند. آنها ممکن است منزوی شوند یا نقش «مدیر» یا «والد» را بر عهده بگیرند. شرکای طردکننده و اجتنابی ممکن است سعی کنند خود را متقاعد کنند که مستقل هستند و دیگر نیازی به ارتباط با همسرشان ندارند. با این حال، این کار تنها به جدایی و تدافعی بودن منجر می شود. آن‌ها ممکن است خشن باشند و یا طوری رفتار کنند که انگار اهمیتی نمی‌دهند (اما برایشان مهم است).
3. مضطرب-دلمشغول
همسرانی که سبک دلبستگی مضطرب دارند، تمایل دارند حضور مداوم داشته و اطمینان خاطر کسب کنند؛ گاهی اوقات با خطر آزار دادن شریک زندگی خود. آنها به عنوان “گرسنه عاطفی” توصیف شده اند. آنها ممکن است در مورد این نیاز خود با شریک زندگیشان صحبت کنند تا آنها را کامل کنند یا آنها را “نجات دهند”. بدتر از آن، آنها ممکن است احساس کنند که بدون یک رابطه رضایت بخش، فرد مهمی نیستند یا فقط «نیمی» از خودشان هستند. خطر این سبک دلبستگی، وابسته شدن و نیازمند شدن و طرد شدن توسط یک شریکی ست که خسته شده است که باعث می شود در رابطه خود احساس تنهایی کنند.
4. نامنظم
در نهایت، یک شریک در یک الگوی دلبستگی نامنظم ممکن است در یک حالت دائمی از ترس و یا سردرگمی زندگی کند که سعی می‌کند یا خیلی نزدیک یا خیلی دور نسبت به شریک زندگی خود تعادل باشد. یک دوگانگی واقعی در این افراد وجود دارد که احساس می‌کنند هرگز آن را درست نخواهند کرد و احساس می‌کنند تحت تأثیر طوفان‌های عاطفی خود قرار گرفته‌اند. متأسفانه، بزرگسالان با این سبک دلبستگی اغلب سابقه تربیت دشواری دارند. این به معنای احساس آسیب دائمی (به طور ذهنی) توسط شخصی است که برای احساس امنیت به آن نیاز دارد (عموماً والدین یا مراقبان). بدتر از همه، آنها معمولاً در رفع نیازهای خود با مشکل مواجه می شوند.
می توانید ببینید که چگونه سبک دلبستگی شما ممکن است با احساس تنهایی در رابطه شما ارتباط داشته باشد. اگر در دلبستگی خود کاملاً ایمن نیستید، برای تغییر آن خیلی دیر نیست. بازنویسی زندگی خود از طریق کتاب های خودیاری، درمان یا با کمک یک شریک فهمیده و سالم، مکان خوبی برای شروع است.

سلامت روان و تنهایی
سلامت روان چه ارتباطی با احساس تنهایی در رابطه شما دارد؟ به زبان ساده، یک کنش و واکنش. افکار ما بر احساسات و متعاقباً رفتارهای ما تأثیر می گذارد. تصور کنید که یک فرد افسرده چه احساسی نسبت به رابطه خود دارد، اگر احساس بی تفاوتی، خلق پایین و ناامنی داشته باشد. آنها به احتمال زیاد احساس تنهایی می کنند زیرا افسردگی باعث می شود ما چنین احساسی داشته باشیم. در مورد اضطراب هم همینطور. اگر احساس اضطراب می کنیم، ممکن است احساس ترس کنیم، به سمت بدترین سناریو بپریم، یا به سادگی تمام این احساسات را درونی کنیم و به همان روش مانع نفوذ شریکمان شویم. با برداشتن این یک قدم جلوتر، آسیب ها هم ممکن است بر نحوه مدیریت روابط، اعتماد به دیگران و تصور بدترین ها تأثیر بگذارد. هنگامی که مردم واقعاً حوادث نامطلوب را در طول زندگی خود تجربه کرده اند، ممکن است همچنان انتظار تکرار آنها را داشته باشند. این همچنین ممکن است باعث شود که آنها در نتیجه تجربیات تحریف شده خود احساس تنهایی کنند.
کار بر روی سلامت روان شما بسیار مهم است. برای یک رابطه سالم حیاتی است. این به این دلیل است که شما مهم هستید. شادی شما مهم است رابطه شما هم مهم است. بسته به اینکه چگونه ممکن است سلامت روانی شما به خطر بیفتد، می توانید سعی کنید خودتان از طریق پادکست های معتبر، نقل قول های انگیزشی، خودیاری، مراقبت از خود و سایر راه های ساده برای کمک به غلبه بر افسردگی خود تلاش کنید. اگر سلامت روانی شما به کمی کار بیشتر نیاز دارد، لطفاً با یک درمانگر به دنبال حمایت حرفه ای باشید. همانطور که سلامت روانی من بهتر شد، رابطه من نیز بهبود یافت. هم از نظر شخصی و هم به عنوان یک زوج، زمان بسیار خوبی بود. بعد از آن احساس تنهایی نکردم.

2. احساس تنهایی در رابطه خود

ما ثابت کرده‌ایم که می‌توان بر اساس آنچه ممکن است در درون اتفاق بیافتد، احساس تنهایی کرد. با این حال، در بسیاری از موارد، این تنهایی در نتیجه عوامل رابطه ای ایجاد می شود.
ارتباط ضعیف
واضح است که ارتباطات ستون فقرات هر رابطه ای است. این به زوج‌ها اجازه می‌دهد همدیگر را بشنوند، از اطلاعات به اشتراک‌گذاشته‌شده معنا بسازند و به شیوه‌ای مثبت یا منفی پاسخ دهند. نیازی به گفتن نیست که در مورد ارتباط راه درست و غلط وجود دارد. ارتباط پرخاشگرانه، طردکننده، بی‌توجهی و یا مشاجره‌آمیز بین دو شریک منجر به احساس غریبگی، دوست داشتنی نبودن و در نتیجه تنهایی در رابطه می‌شود.
مشکلات برنامه ریزی
صرف نظر از اینکه زوج ها تا چه حد ممکن است یکدیگر را دوست داشته باشند، بدون توجه به زمان و اولویت دادن به زمان برای دیدن یکدیگر، ممکن است به مرور زمان، شروع به قطع رابطه کنند. با این وجود، ما نمی توانیم با یک روح رابطه داشته باشیم! تعیین زمان برای در ارتباط بودن بسیار مهم است. این مطمئناً برای شریکی که ممکن است در فاصله دوری کار کنند و با غیبت و یا دوری فیزیکی همراه باشند، مرتبط است. برنامه ریزی منظم یکی از راه های خوب برای متوقف کردن احساس تنهایی در رابطه است.
کیفیت زمان با هم
همانطور که در بالا توضیح دادیم، اگر نمی‌خواهیم خود را در رابطه تنها ببینیم، مهم است که زمانی برای با هم بودن پیدا کنیم. اما آنچه به همان اندازه مهم است این است که مطمئن شوید زمان با کیفیتی که صرف می شود واقعا خوب است. تمیزکاری باهم در خانه ممکن است زمان صرف شده به عنوان یک زوج به حساب بیاید، اما چه نوع زمان با و با چه کیفیتی است؟ به کیفیت زمان با هم بودن خود توجه کنید و آن را سرگرم کننده، لذت بخش و یا متنوع کنید. به نوبت برنامه ریزی فعالیت های خود را برای طیف وسیع تری از سرگرمی ها انجام دهید!


آیا مشاوره با متخصص زوج درمانی و یا فردی می تواند به شما کمک کند؟ با صحبت کردن با یک متخصص در هوکات قدم بزرگی در سلامت روان خود بردارید.


3. اهداف و انتظارات

اهداف و انتظارات چه ارتباطی با احساس تنهایی در یک رابطه دارند؟ همانطور که آستین بولینگر هنگام تاکید بر اهمیت تعیین اهداف توضیح داد، اهداف مانند نقشه راه هر رابطه هستند. آنها ما را به سمتی خاص سوق می دهند تا به چیزی برسیم که هر دوی ما به طور مساوی می خواهیم به آن برسیم. حال، وقتی شرکا اهداف متفاوتی دارند، چه اتفاقی می‌افتد؟ در مورد زمانی که آنها انتظار رویکردها و یا نتایج کاملاً متفاوتی دارند چطور؟ این منجر به قطع ارتباط می شود؛ احساس سردرگمی، سرخوردگی، گاهی اوقات حتی ناامیدی. نیازی به گفتن نیست که فقط کافی است تا متوجه شوم که آنچه برای من مهم است و اهدافی که برایشان ارزش قائل هستم با اهداف شریک زندگیم مطابقت ندارد، احساس تنهایی کنم. از این نظر، سازگاری در یک رابطه مهم است. احساس تنهایی در رابطه‌تان می‌تواند به این معنا باشد که یک تغییر موجود یا جدید در مسیرهای شما وجود دارد و یا هر دو باید اهداف خود را بازبینی کنید و آنها را در یک مسیر مشترک هدایت کنید یا بپذیرید که سفر دیگر مسیر مشترکی را دنبال نمی‌کند.

4. نیازها و نیازهای برآورده نشده

انسان ها نیازهایی دارند؛ نیازهای جسمی، نیازهای عاطفی، نیازهای معنوی و نیازهای جنسی، فقط چند مورد از آنها هستند. وقتی در یک رابطه هستیم، امیدواریم که برخی از این نیازها، اگر نه همه، توسط شخصی که بیشتر دوستش داریم برآورده شود. وقتی این اتفاق نمی افتد، ما احساس طرد شدن، بی مهری و در اولویت نبودن می کنیم. متأسفانه، اتفاقی که می افتد این است که ما به دنبال رفع این نیازها در جای دیگری هستیم. این طبیعت انسانی و جهان شمول است. برآورده شدن آن شاید از طریق شخص ثالث، شاید از طریق حواس پرتی مانند کار، دوستان، سرگرمی ها، شاید با قطع تمام توقعات باشد که همسرمان مایل و یا قادر به برآوردن نیازهای ما شود. ما احساس تنهایی می کنیم و مغز انسانی ما به هر نحوی که شده به دنبال پر کردن این خلاء است. مدتی طول کشید تا متوجه شدم که بیان نیازهایم خودخواهانه نیست. این همان کاری بود که مردم وقتی احساس امنیت کنند انجام می دهند. و احساس امنیت قطعاً همان چیزی بود که هم برای خودم و هم برای شریکم می‌خواستم.

5. زمان رابطه جنسی

زن و مرد صمیمیت را متفاوت تجربه می کنند. وقتی صحبت از داشتن یک تجربه جنسی خوب به میان می آید، چیزهای زیادی دخیل است، از جمله اعتماد، احترام، ارتباط، و خواندن سلیقه و علاقه های یکدیگر. برای بسیاری از زنان در روابط طولانی مدت، آنها باید احساس کنند که از نظر عاطفی درگیر هستند تا در خلق و خوی داشتن رابطه جنسی قرار بگیرند. با این حال، بسیاری از مردان برای احساس ارتباط با شریک زندگی خود به داشتن تجربه جنسی نیاز دارند. این در عمل به چه معناست؟ این بدان معناست که وقتی زوج‌ها رابطه جنسی را قطع می‌کنند، چه به دلیل مسائل برنامه‌ریزی، مشکلات روابط، والدین، استرس و یا مسائل سلامت جسمی و روانی، ممکن است درجاتی از تنهایی را در رابطه خود احساس کنند.

6. صدمه و خیانت

بله، این ممکن است کاملاً واضح به نظر برسد، بنابراین من در مورد این موضوع خیلی طولانی صحبت نمی کنم. وقتی زوج‌ها احساسات عینی یا ذهنی خیانت را تجربه می‌کنند؛ چه از طریق روابط، دروغ‌ها یا سایر حوادث آزاردهنده، همسران قطعا احساس تنهایی می‌کنند. ترمیم آسیب کاملاً قابل انجام است، اما ممکن است به صبر، تعهد و تلاش عمده در هر دو طرف نیاز داشته باشد. بسته به اینکه چه مسائلی وجود دارد، زوج ها ممکن است از یک متخصص زوج درمانی بهره مند شوند تا آنها را در مسیر درست راهنمایی کند.

7. ترس از همسرتان

اگر متأسفانه با فردی ازدواج کرده اید که از نظر عاطفی و روانی آزاردهنده است، شکی نیست که دوره های طولانی تنهایی را تجربه می کنید. اگر از همسرتان می ترسید به دلیل رفتار پرخاشگرانه و عصبانیت کلامی او احتمالاً زمان زیادی را صرف دوری از آنها یا ترس از گرفتار شدن با آنها و دوری از هر نوع درگیری می کنید. گاهی درصورت پیچیده‌تر بودن مسائل، در سال‌های اولیه ازدواج، ممکن است شریک زندگی‌تان شما را از خانواده و یا دوستان‌تان دور کرده باشد و باعث شود که احساس کنید کسی را ندارید که به او مراجعه کنید. این یک دلیل بسیار جدی برای تنهایی در ازدواج است و باید به آن توجه شود. زندگی در وحشت راهی برای زندگی نیست.

8. زخم های قدیمی که هرگز التیام نیافته اند.

در برخی موارد، شکاف ها به دلیل زخم های التیام نیافته قبلی که در اوایل ازدواج رخ داده است، وجود دارد. من زوجی را درمان می کنم که شش سال است ازدواج کرده اند و در حال حاضر دقیقاً این وضعیت را تجربه می کنند. در اوایل ازدواجشان، مادر مرد جوان مداخله و دخالت کرد و باعث ناراحتی همسر و جدایی شد که ماه ها طول کشید. در نهایت، مادرشوهر عذرخواهی کرد و اکنون به نظر می رسد اوضاع رو به بهبود است، اما زخم های قدیمی باقی مانده است. مرد جوان احساس می کند در وسط رابطه زن و مادرش گیر کرده است. او دائماً احساس می کند که باید طرفی بگیرد. این به احساس تنهایی او در ازدواج می‌افزاید، زیرا او احساس نمی‌کند می‌تواند با همسر یا مادرش در مورد احساسات خود بدون به هم زدن رابطه شان صحبت کند. زخم های کهنه باید التیام یابد تا زندگی زناشویی به جلو برود. دردهای گذشته باید حل شوند و در جایی که به آن تعلق دارند؛ در گذشته، نگهداری شوند!

9. عدم حمایت عاطفی

اتفاقاتی می افتد! موقعیت های ناگوار در حالی که انتظارش را ندارید در سر راه شما ظاهر می شوند. در آن زمان، انتظار دارید که شریک زندگی‌تان در کنار شما باشد و از شما حمایت کند. اگر بارها و بارها از نظر عاطفی احساس حمایت نکردید، این می تواند باعث ایجاد فاصله و تنهایی در رابطه شود. به عنوان مثال، فرض کنید پدر 90 ساله شما فوت کرده است. شما ویران شده اید زیرا بسیار به او نزدیک بودید. اما شریک زندگی شما چیز زیادی نمی گوید، و وقتی می گوید، “خب، او عمر طولانی داشت. او در جای بهتری است.» شما نمی خواهید کلیشه های رایج را بشنوید. شما می خواهید در زمان غم خود احساس کنید که یک لنگر حمایتی دارید. اگر این حمایت عاطفی در ازدواج شما وجود نداشته باشد و شریک زندگی شما به طور مداوم شفقت یا همدلی زیادی از خود نشان نداده باشد، به وضوح می توانید ببینید که چگونه این رابطه را مختل می کند و بذر تنهایی را در ازدواج شما جوانه می زند. لوری ژان گلس، اشاره می کند که «در روابط معنادار، حمایت عاطفی از هر دو نفر ارائه می شود و آنها را به یکدیگر نزدیک می کند. همچنین به شما کمک می کند تا پایه ای برای آینده مشترک خود ایجاد کنید. علاوه بر این، تمرین ارائه حمایت عاطفی، پایه‌ای را فراهم می‌کند تا بتوانیم تعارض را با مهربانی حل کنیم، شریک زندگی خود را از نقطه‌ای واقعی ببینیم و به صورت ایمن در کنار هم باشیم.»


آیا مشاوره با متخصص زوج درمانی و یا فردی می تواند به شما کمک کند؟ با صحبت کردن با یک متخصص در هوکات قدم بزرگی در سلامت روان خود بردارید.


سخن پایانی

احساس تنهایی در یک رابطه به نظر می رسد سخت است، اما این اتفاق می افتد. ممکن است به دلایل درونی یا بیرونی باشد که همه به یک اندازه مهم هستند. برای غلبه بر تنهایی، موارد زیر را امتحان کنید:
یک دفترچه برای نوشتن خوبی های رابطه تان داشته باشید.
خودگویی منفی خود را به چالش بکشید.
برای یکدیگر وقت بگذارید.
فعالانه به صحبت های همسرتان گوش دهید.
نیازهای خود را بیان کنید و نیازهای شریک زندگی خود را در نظر بگیرید.
روی اهداف مشترک کار کنید.
قرار بگذارید، نوازش کنید، و عاشقانه صحبت کنید. از افراط در چیزهای خوب نترسید!
اگر همه چیز شکست خورد، به دنبال کمک باشید.

شما مجبور نیستید به تنهایی با مشکلات خود روبرو شوید.

مشاوران مجرب ما در هوکات می توانند به شما کمک کنند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به بالای صفحه بردن