وقتی رابطه عاطفیتان با کسی تمام شده ولی هنوز تا مدتها به او فکر می کنید احتمالا شما یکی از احساسهای زیر را در خودتان انکار می کنید و از اینکه با این احساس روبرو بشوید می ترسید: 1- احساس سوگ یا غم: وقتی فرد رابطه عاطفیش تمام می شود طبیعی است که غم شدیدی را تجربه کند. اگر شما از غمگین بودن می ترسید و از کسانی که درد و غمشان را بیان می کنند خوشتان نمیاید احتمالا ازاین احساس فراری هستید و ان را در خودتان انکار کردید. 2- احساس خشم: اگر شما از این دسته آدمها هستید که به قیمت اینکه طرفتان را ازدست ندهید حدود و خواسته های خودتان را مطرح نمی کنید، شما از خشم خود می ترسید و این حس را انکار می کنید. 3- احساس عشق و دلبستگی: اگر از این دسته آدمها هستید که از ابراز عشق و علاقه احساس بدی بهتان دست می دهد و از اینکه به کسی وابسته بشوید نفرت دارید احتمالا این حس را در خودتان انکار کردید. انکار هریک از این احساسات یا همه اینها و ترسیدن از احساسات باعث می شود که رابطه ای که تمام شده در ذهن شما ناتمام باقی بماند و فکرتان را درگیر کند. شما احتمالا بخشهایی از واقعیت را هم که این احساسات را در شما برمی انگیزد نمی خواهید ببینید. نمی خواهید قبول کنید که او شما را دوست ندارد چون از غم می ترسید. یا نمی خواهید بدی هایی که به شما کرده ببینید چون از خشم خود می ترسید. یا نمی خواهید خوبی ها و لحظه های لذت بخشی که با او داشتید را ببینید چون از عشق و دلبستگی می ترسید.